هنرمندان و چهره ها

معرفی و اخبار هنرمندان

هنرمندان و چهره ها

معرفی و اخبار هنرمندان

رنه دکارت، فلسفه را بیدار کرد

رنه دکارت، پدر فلسفه مدرن و  هندسه تحلیلی، کسی که فلسفه را از خواب سنگین قرون وسطی ای اش بیدار کرد. در سال 1596 در خانواده ای از نجبای تورن در فرانسه به دنیا آمد. او در مدرسه ی یسوعیان به  تحصیل پرداخت در این مدرسه بود که شرح و تفسیر آثار ارسطو و  ریاضیات و جبر را فرا گرفت. در شانزده سالگی مدرسه را ترک کرد و به پاریس رفت. و برای اولین بار خود را در گرداب زندگی انداخت. 

در مجالس مهمانی، رقص و قمار شرکت می کرد و در قمار اغلب می برد، و برد او  چنان که دوستانش ذکر کرده اند  به علت آن بود که بازی خود را بر پایه ریاضیات  به پیش می برد نه براساس قوانین شانس. او که مانند بسیاری از نجیب زادگان دورانش احتیاجی به تأمین معاش نداشت در سال 1618 در هلند به خدمت ارتش امیر اورانژ در آمد. او در ارتش به جنگ نمی پرداخت زیرا تقاضای خدمت بدون مزد کرده بود علاوه بر آن که مرد دلیری هم نبود.
 
ادامه مطلب ...

به مناسب سالروز درگذشت اش در جست و جوی مکان های مهم زندگی فروغ فرخزاد

رودِ راوی

با خواندن اولین جمله یک کتاب، جست و جویی در ما آغاز می شود که شاید هیچ وقت به پایان نرسد؛ جست و جوی یافتن تعبیرهای تازه، جست و جوی یافتن معانی بکر و تلاش برای یافتن تحملی تازه تا در برابر حقیقتی که این قصه در گوش مان گفته، خود را آماده کنیم. «رود راوی» تلاش برای کشف همین تحمل است از دریچه یافتن مکان رویدادهای قصه. جست و جوی زمان از دست رفته ای است که برای همیشه، قصه ها به ما تحمیل می کنند.

حالا در شهر پرسه می زنم تا تو را از لا به لای کتاب های این و آن پیدا کنم. نمی دانم درست در کجایی؟ در ظهیرالدوله که غرق در سکوتی اجباری است یا در خیابان طالقانی که روزگاری به تنهایی خانه ای آنجا اجاره کردی یا در محل حادثه؟ چرا تا این اندازه وجود تو تکه پاره است؛ تکه ای در شعر، تکه ای در خاطرات این و آن و تکه ای در نامه هایی که میان تو و دیگران رد و بدل شده؟ مگر می شود تو شاعرِ آیه های آسمانی باشی و از نهایت شب حرف بزنی و باز وجودت تکه تکه در شهر پاشیده باشد. هر سال در پیش باز تولد تو که بانوی فصل سرد بودی، سوال بزرگی ذهن ما را که خوانندگان و دوستدارانت هستیم به خود آغشته می کند که این گلی را که گم کرده ایم کجا بجوییم؟
 
ادامه مطلب ...

گفتگو با پرویز پرستویی، مردی از جنسِ مردم


 رویارویی با تفکر برخی افراد نیاز به آمادگی دارد. حتی اگر صدمین گفتگو باشد و کم و بیش تکنیک مصاحبه را بلد باشی، باز هم در مصاحبه ات با بعضی افراد دچار اضطراب می شوی. پرویز پرستویی برای من همین حکم را داشت. شناختم از ایدئولوژی اش برای زندگی و تصویری که نقش های ماندگار و منش اش به من می دهد باعث شده بود دچار این نگرانی شوم که مبادا او که سال هاست سخت تن به مصاحبه داده، حرفی در دلش بماند که من نتوانم از او بپرسم.

در ابتدای مصاحبه ام از ایشان خواستم در هر کجای مصاحبه که عصبانی شد، خودداری نکند. اگر بغض کرد رها باشد و اگر خاطره ای خوشحالش کرد، بخندد. پرویز پرستویی از بی اخلاقی ها و نارفاقتی های این روزها برافروخته شد، چشم هایش از مرور خاطرات کودکی اش و یادآوری نام مهدی فتحی پر از اشک شد و کمتر خندید...
حاج کاظم قصه های حاتمی کیا دلش از خیلی ها گرفته بود. با هم مرور کردیم زندگینامه اش را و این مرور بیشتر از پیش پرویز پرستویی را در ذهنم محترم کرد. جمله ای گفت که قلب تمام مصاحبه اش بود: «من از بچگی حاج کاظم بودم.»
 
ادامه مطلب ...

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

شبنم فرشادجو روزهای شلوغ کاری را در پیش رو دارد. درگیر بازی در فاز دوم «درحاشیه» است. قرار است در یک کار سینمایی بازی کند و تمرین نمایش «چمدان، چمدان» فرهاد آییش نزدیک است. 

اما فعالیت‌های تصویری او دلیل دوری از فعالیت‌های غیر تصویری‌اش نمی‌شود. علاقه زیادی به رانندگی دارد و در تیم رالی هنرمندان فعال است و در فکر به راه‌انداختن تیم اسکواش بانوان. درواقع هیجان و ورزش را هم ‌پای بازی دنبال می‌کند. همه این‌ اتفاقات دلیلی می‌شود تا به سراغش برویم و از دنیای شلوغ این روزهایش بپرسیم.
همراه کردن همه علایق هم‌پای هم،‌ شاید کمی‌سخت باشد. بنابراین دنیای این روزهای شما درهم و برهم است یا با وجود مشغله‌ها،‌ دنیای آرام و منظمی‌دارید؟

 بین همه مشغله‌هایم، فرصت استراحت کوتاهی پیدا کردم و سفری به کیش داشتم. اما فکر می‌کنم درست از همین لحظه، کارهایی که باید انجام دهم، پشت سر هم ردیف می‌شوند تا فرصت سر خاراندن هم نداشته باشم؛ برای فاز دوم سریال «در حاشیه» مهران مدیری آفیش شده‌ام، یک روز کار فشرده در نظر گرفته شده است و قرار بر این است که تمام سکانس‌هایی که جلوی برادرم دارم، بازی کنم.
 
ادامه مطلب ...

کوبی برایانت از زبان خودش

مصاحبه نزدیک به نیم ساعت طول کشید، به سه زبان مختلف برگزار شد و بدون هیچ اشک و آهی به پایان رسید. لرزشی در صدایش شنیده نمی شد و با شانه های افتاده، متن آماده شده اش را کنار دستش نگه داشته بود. وقتی مصاحبه تمام شد، به همراه همسر و دو دخترش و همچنین عوامل و دست اندرکاران ساخت فیلم مستند از اتاق خارج شدند.

در شب شکست لیکرز برابر پیسرز، کوبی برایانت در حالی که به اتاق پر از خبرنگار خیره شده بود، در مورد دو دهه گذشته اش و به ویژه سه سال اخیر صحبت کرد؛ صحبت هایی که مدت ها تلاش می کرد مدت ها در مورد آن چیزی نگوید. چند ساعت پس از آن که برایانت بازنشستگیش تا انتهای فصل 2016-2015 را رسما اعلام کرد، گفت: «من فقط باید این موضوع را قبول کنم که دیگر نمی خواهم این کار را ادامه دهم و با این موضوع مشکلی ندارم... بار بزرگی از شانه هایم کم می شود. کار و تصمیم درستی بود. کاملا از این موضوع رضایت دارم.»
 
ادامه مطلب ...