لطمه عظیمی که درگذشت ایرج افشار بر فرهنگ ایران و ایرانشناسی وارد ساخته کمتر نظیری در تاریخ ایران برای آن میتوان یافت. همکاری جدی ما وقتی آغاز شد که من درصدد تاسیس مجله راهنمای کتاب و انجمن کتاب برآمدم. زندهیاد پرویز خانلری چندان از تاسیس این مجله خشنود نبود و میخواست که من، در عوض، نقد کتب را در مجله سخن توسعه بدهم، اما من وجود مجله خاصی را به منظور نقد کتاب و تشویق کتاب خواندن لازم میشمردم. چند نفر از فضلای جوان را که سنشان پر از سنِ خود من دور نبود، یعنی ایرج افشار، عبدالحسین زرینکوب و مصطفی مقربی را به یاری طلبیدم.
اما از این میان کسی که کشیدن بار عمده را به عهده گرفت افشار بود. مجله که نشریه انجمن کتاب خوانده میشد پس از یکی، دو شماره جایی در میان مطبوعات برای خود باز کرد و شهرتی یافت. اما مدت زمانی نگذشت که من به دعوت دانشگاه کلمبیا عازم آمریکا شدم و مسوولیت مجله کلا به عهده افشار افتاد و من جز گاه با تلفن دخالتی در امور مجله نمیکردم و مجله به تدریج آیینه سلیقه و حسن ذوق افشار و مباحثی شد که به خصوص مورد علاقه او بودند از قبیل کتابشناسی و نسخهشناسی و تاریخ دوران قاجاری و مسایل عمومی فرهنگ ایران و البته نقد کتاب.