قرارمان یک غروب پاییزی بود تا گپی داشته باشیم درباره روزهای زندگی یک بازیگر، البته بازیگری که اخیراً کم کارتر شده بود و حالا با دو سریال که یکی پس از دیگری پخش میشود مهمان خانه مخاطبانش خواهد بود. زیبا بروفه این روزها سریال خانهای روی تپه کار داریوش یاری را روی آنتن شبکه 2 دارد و پس از این سریال نیز مجموعه رخنه کار حسین تبریزی با بازی او پخش میشود. بروفه در این گفتوگو از کمکاری، تغییر چهره و بازیگری برایمان گفت.
پس از 16 سال فعالیت بهرغم پتانسیل و ظرفیتی که از شما سراغ داریم هنوز زیبا بروفه ستاره را ندیدیم، بگذارید سؤالم را ساده بپرسم، چرا ستاره نشدید؟
درست میگویید، نظرتان را میپذیرم. دلیل این موضوع چندان به من مربوط نمیشود چون چیزی که قرار بود از من دیده شود و بر اساس آن قضاوت شوم و بسنجند که در چه سطحی بازیگری زیبا بروفه را قرار دهند، بر میگردد به مردم و عوامل حرفهای سینما. از آن بخشی که به مردم مرتبط میشود صددرصد مطمئنم چون بین این مردم زندگی میکنم و بازخورد کارهایم را میگیرم. گاهی که کم کار هستم، همیشه میشنوم که چرا نیستید، چرا کار نمیکنید و این یعنی همچنان حضورم را میخواهند و میپرسند چرا در سینما نیستید یا میگویند ای کاش فلان فیلم را شما بازی میکردید. بنابراین بخش اول به مردم برمیگردد که گمان میکنم مخاطبانم را دارم. در این سالها متوجه شدم که مردم و مخاطبانم هستند که من هم هستم. در هر حال بخشی که به من مربوط میشود را انجام دادهام. اگر دوست داشته باشم شما مهمان خانهام باشید اصرارم را میکنم ولی تصمیم نهایی با شماست. بخش دوم به عوامل سینما بر میگردد، عادت ندارم اگر کاری شروع شود تماس بگیرم و بگویم، من هستم و خودم در انجام یک کار پیشقدم شوم. تعریفم این است که یک بازیگر باید دعوت به کار شود، فیلمنامه را بخواند و اگر نقش را دوست داشت، بپذیرد. متأسفانه در بازیگری کمی راههای غیر معمول وجود دارد یا شاید هم روابط غیرمتعارف. آنچه مسلم است هر کسی دوست دارد در کارش در اوج باشد و این طبیعی است. من هم از این قاعده مستثنا نیستم اما چه شد که اینگونه شد؛ خارج از اختیاراتم است و به من مربوط نمیشود. در آن بخشی که به زیبا بروفه مرتبط است همه تلاشم را میکنم. از 16 سالی که کار میکنم واقعاً بازیگری برایم شغل نشده است. هیچوقت دو کار همزمان انجام ندادم. برایم مهم بوده که نقشی را که بازی میکنم دوست داشته باشم و با آن شخصیت زندگی کنم. بعد به خدای بزرگ بسپارمش و بروم سر کار دیگری.بنابراین من همان آدم روز اول هستم حالا اگر نتیجه چیزی غیر از این دیده میشود خارج از عهدهام است.
و آیا این کم کاری خودخواسته بود؟
بخش عمدهاش خودخواسته بود. من زمانی را در اوج حرفهام نتوانستم کار کنم و بعد از آن برگشت دوبارهام زمان برد، تلویزیون برایم مهم است چون شروع کارم با تلویزیون بود، فکر میکنم چون رسانه عمومی است و همه مردم به آن دسترسی دارند، باید کاری را انجام بدهم که هم خودم دوست داشته باشم و هم مردم. اینگونه نگاه نکردم که فقط کاری انجام داده باشم. در این مدت بسیاری از پیشنهادات برایم قابل قبول نبوده و نپذیرفتم. چند کار سینمایی، چند کار شبکه خانگی و شاید دو تله فیلم بازی کردم.اینها بین انتخاب هایم گزینه بهتر بوده یا اینکه نخواستم از فضای کارم دور باشم اما این جزو قاعده کارم است که اگر در تلویزیون کار میکنم در اثری باشم که توهین به مردم نباشد و بعدها به مخاطب جواب پس ندهم که چرا در چنین کاری بازی کردم. در واقع یک بخشی خودخواسته بود و یک بخشی هم به خاطر نبودن پیشنهادات خوب بود.
فکر میکنم حالا اتفاقات خوبی افتاده که شما دوسریال را با فاصله زمانی کم روی آنتن خواهید داشت چون پس از خانهای روی تپه ساخته داریوش یاری، پخش سریال رخنه کار حسین تبریزی آغاز میشود.
من قبل از این سریال با آقای یاری تله فیلم کار کرده بودم و به جرأت میتوانم بگویم جزو معدود تله فیلمهای خوب تلویزیون و تجربه خوبی بود. با آقای مفید تهیهکننده سریال هم کار کرده بودم. روحیات آقای یاری را میشناختم و میدانم او بسیار به کارش علاقهمند است و آقای مفید هم از تهیهکنندگان مطرح است. اثر بد نمیسازد یا حداقل سعی میکند کار ضعیف در کارنامهاش نباشد، چون هیچ چیز مطلق نیست. اساساً برایم مهم است که اگر کاری را بازی میکنم نقشم را دوست داشته باشم. طول کار برایم مهم نیست با اینکه در اکثر سریالهایی که در تلویزیون کار کردم نقش محوری و طولانی داشتم. این محوری بودن هم عامدانه نبوده است بلکه نقش خوب بوده که پذیرفتم. یک فیلم سینمایی کار کردم که 12 سکانس داشت ولی آنقدر نقش را دوست داشتم که واقعاً زندگی کردم. کاراکتر زن جنوبی بود که زمان فیلمبرداری در جنوب با آن کاراکتر زندگی میکردم حتی با همان لباسهای جنوبی خرید میرفتم،چون به نقش هایم اینگونه نگاه میکنم. مثلاً چون با کار کودک (سریال مجید دلبندم) کارم را شروع کردم بسیاری میپرسند دیگر کار کودک انجام نمیدهید و میگویم یک کار خوب انجام دادم اما اگر باز هم پیش بیاید حتماً بازی میکنم که البته پیشنهاد خوب نداشتم. درباره سریال خانهای روی تپه هم آقای یاری گفتند اپیزودیک است من گفتم چندان دوست ندارم تا اینکه او فیلمنامه را فرستاد، خواندم و دیدم شخصیت متفاوتی است. من آدم بداخلاق وسواسی نیستم، به خاطر این تفاوتها پذیرفتم و خدا را شکر سریال موفق شد.
سریال رخنه هم قرار بود برای محرم باشد اما زمان کم بود. کلیت قصه را دوست داشتم. نقش وحید که شخصیت اصلی داستان است خیلی نقش خوبی است. معصومه نقشی که من بازی میکنم در کنار وحید است، نقش دوست داشتنی و شیرینی بود و آنقدر خوب بود که دلیلی برای نپذیرفتن کاراکتر نداشتم.
چه جالب نام این شخصیت هم معصومه است و همنام نقشتان در مجید دلبندم.
بله، تا همین اواخر برخی مردم که نام من را خاطرشان نمیآید، با اسم معصومه صدایم میزدند. فکر میکنم با سریال رخنه آن شخصیت هم دوباره تداعی و زنده میشود.
در این دوران کم، دلتان برای بازیگری تنگ شده است؟
فاصله کار نکردن هایم به حدی طولانی نبوده که دلم تنگ شود ولی برای کار خوب دلم زیاد تنگ میشود و هنوزم دلتنگ کار و نقش خوب هستم. باز هم فکر میکنم باید نقش خوب بازی کنم نقشی که اما و اگر برای مخاطب ایجاد کند. ما بازیگرها انتخاب میشویم. نمیتوانم بگویم این نقش را بدهید من بازی کنم و اصلاً قاعدهاش این نیست. فقط میتوانم منتظر یک نقش خوب باشم.
وقتی به کارنامهتان نگاه میکنم، متوجه میشوم هر جایی در نقشهایتان کشفی انجام دادهاید دلنشینتر و تأثیرگذارتر بوده است اما این کشف در همه نقشهایتان رخ نداده است؟
این خودخواسته نبوده است، من برای بازی کردن در یک نقش تصمیم نمیگیرم که مثلاً چقدر خوب بازی کنم یا لازم نیست خیلی بازی کنم کافی است بروم سر صحنه. اینگونه با خودم قول و قرار نمیگذارم و اگر کاری را قبول میکنم با این نیت میروم که حتی اگر فیلمنامه خوب نیست ولی نقش خوب است، خوب بازی کنم.
مثلاً فیلمنامهای را خواندم که دو زن اصلی داشت. خانم خانه، خدمتکار خانه. خانم خانه را قبلاً بازی کردم و خیلی برایم متفاوت نبود ولی خدمتکار برایم جالب و متفاوت بود. من دوست داشتم و گفتم این نقش را بازی میکنم. تهیهکننده هم از دوستان خودم بود و اصلاً فکر نمیکرد،بپذیرم. فکر کردم نقشی که نوشته شده با کمی تغییرات میتواند به یادماندنی باشد. با این نیت سرکار رفتم اما متأسفانه همه چیز دست بازیگر نیست و عوامل دیگری از جمله کارگردانی و... وجود دارد، نتیجه آنچه من میخواستم نشد.
در موضوعی که شما میگویید این مطلبی که اشاره کردم هم میتواند دخیل باشد. مثلاً شما به عنوان بازیگر بازی خودتان را میکنید و کارگردان میگوید نه. وقتی تناقض اینچنینی شکل میگیرد بازیگر نه همانی است که کارگردان میخواهد و نه آنچه خودش میخواسته. در اکثر کارهایم سعی میکنم با کارگردان تعامل داشته باشم بهطوریکه با یک اشاره کوچک متوجه میشوم نگاه او چیست و چه نظری دارد و چه میخواهد.
در واقع وقتی تناقض اتفاق میافتد، آنوقت من به عنوان بازیگر فقط خواسته او را انجام دهم آنچه میشود که شما میگویید و کشف اتفاق نمیافتد. از طرفی گروه هم بسیار مهم است. شاید بازیگری را در نقشهای مشابه ببینید، او همان بازیگر است با همان پتانسیل، انرژی و استعداد اما این اختلاف و تفاوت بازی از آنجایی میآید کسی که او را هدایت میکند چه میخواهد و چقدر اینها با هم هماهنگ هستند.
من میتوانم تضمین شده بگویم یک نقش را دو کارگردان از یک بازیگر کاملاً متفاوت میسازند. این را نمیتوانیم کتمان کنیم، شاید در کاری جلوی دوربین تلاش کردم تمام توانم را به کار بگیرم اما بعدها گفتهام کاش این کار را بازی نمیکردم قطعاً این پشیمانی بیننده را هم اذیت میکند و کاملاً متوجه احساس من به عنوان بازیگر میشوید.
به نکته جالبی اشاره کردید، بهرغم اینکه چهره و فیزیکتان بیشتر به بانوان شیک میخورد، اما نقش خدمتکار را هم بازی میکنید؟
مثلاً در سریال «خانهای روی تپه» نوع گریمم طوری بود که نشان دهد این زن عصبی است و به قول معروف زود از کوره در میرود. طی سالهایی که کار میکنم سماجتی روی گریم در جهت زیباترشدن یا نزدیک شدن به «خود» واقعیام نداشتم.
مثلاً اگر قرار بوده زن شیک امروزی باشد سماجت کردم که درست باشد و اگر هم خدمتکار بازی کردم سماجت کردم تا واقعاً خدمتکار باشد. نقشی که بازی میکنم که من نیستم، فقط کاراکتر را روایت میکنم پس باید شبیه او باشم. مثلاً در سریال رخنه که انشاءالله خواهید دید گریم متفاوتی دارم.. زن بارداری است با صورت پف کرده و چشمهای ریز. وقتی خودم را با این گریم در آینه دیدم واقعاً لذت بردم چون با نقشم زندگی میکنم. در تصویرم دنبال اینکه ابرویم چه شکلی شد یا ای وای که بینیام بزرگتر نشان داده شد، نیستم. فکر میکنم دیگر از من بعید است البته از ابتدا هم مهم نبود حتی مردم که مرا میبینند میگویند چقدر با تصویرتان فرق دارید برخی مواقع این موضوع را زیاد از حد به طراح گریم سپردم. میگویم او هر چه صلاح میداند انجام بدهد البته این اتفاق در برخی موارد باعث میشد هم به خودم و هم به کار لطمه بخورد شاید باید سماجت میکردم که نشود چون به نفعم تمام نشده است.
مثلاً مردم میگویند ما فکر میکردیم شما باید شکستهتر باشید. این به خاطر تسلیم بودن در شرایط کار است اما الان تجربه به من یاد داده درباره اتفاقات درست پافشاری کنم و به هر قیمتی کار نکنم. رفاقت زیاد میکنم، اگر احساس کنم، این کار دوستم است و حضور من به او کمک میکند انجام میدهم اما مردم که نمیدانند، ممکن است نتیجه خوب نشود و مردم بگویند خانم بروفه چرا فلان نقش را بازی نکردید. همه اینها دلیلی است بر نکتهای که شما اشاره کردید.
و در کارنامهتان تئاتر ندیدم.
نه، جالب است به شما بگویم شاید من تا 4 سال پیش پیشنهاد کار تئاتر نداشتم. فکر کنم برای کمتر بازیگری این اتفاق بیفتد اما طی این سالها پیشنهاداتی داشتم که نتوانستم بپذیرم چون سرکار یا سفر بودم البته کار نمایشنامهخوانی هم انجام دادم که دوست داشتم، اخیراً فکر میکردم باید حتماً تئاتر کار کنم.
در کارهایی که طی سالهای گذشته انجام دادید چهره تأثیرگذار و مثبتی را از خود نشان دادید، فکر نمیکنید عملهای زیبایی که روی صورتتان انجام دادید از تأثیرگذاری چهرهتان کاسته است؟
سؤال خوبی پرسیدید، من اصلاً عمل زیبایی نداشتم. جالب اینجاست در این سریال جدیدم هم طراح گریم میگفت «به من گفته بودند زیبا بروفه عمل زیبایی داشته و نگران بودم چگونه باید چهره ات را طراحی کنم». من واقعاً عمل زیبایی نداشتم، فقط پاکسازی پوست و ماساژ صورت انجام دادم که لازمه نگهداری صورت هستند و عمل زیبایی محسوب نمیشوند.
اگر میخواستم عمل کنم سالها پیش، بینیام را عمل میکردم چون همیشه با برجستگی نوک بینیام مشکل دارم اما فکر میکنم من را با همین صورت میشناسند و نباید به آن دست بزنم، البته هیچ اصراری به ثابت کردن این موضوع ندارم و صورتم تیغ جراحی را لمس نکرده است.